۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۶, جمعه

۱۳۹۰ اردیبهشت ۶, سه‌شنبه

ام"روز"نامه

امروز صبح رفتم در مغازه ،روز آرومی بود و منم از این فرصت استفاده کرده و شروع به خوندن درس کنترل کردم که هفته ی بعد امتحان میان ترمشو دارم.ولی اینقدر عطسه زدم(به خاطر حساسیت فصلی) که دوام نیاوردمو برگشتم خونه.شبم رفتم کلاس زبان کلی خندیدیم.هیچ وقت تو کلاس زبان اینقدر نخندیده بودم.به هر حال شب خوبی بود.حد اقلش اینه که بعد از چند وقت  اومدم به " گاهی آرامش" سر بزنم.چون عکس های زیادی رو آپلود کردم،وبلاگم سنگین شده با ای دی اس ال هم دیر میاد بالا.تصمیم دارم تعداد تصاوی رو کم و به نوشته ها اضافه کنم.تا بعد!

۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه

سوغات تهران

در حالی که کمتر از یه ساعت از رسیدنم میگذره تصاویر محرمانه سفر رو منتشر میکنم،گزارش سفر هم میمونه واسه پست بعدی





 

۱۳۸۹ دی ۲۳, پنجشنبه